عصر ظهور
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 11:55 ::  نويسنده : فرشید میجانی

ای کاش بیایی



بیا و ببین که اشک انتظار، دامن شب را پر از شکوفه هاى آرزومند نسیم کرده است.



نه تنها رنگ من، که رنگ شب از این همه غمهاى پریشان پریده است



ما انتظار دستهایى را مى کشیم که نسیم ، نوازشگرى را از او آموخت



اى تمام آرزوهاى من ! کاش یکى از آرزوهاى تو ما بودیم...



اى نگاهت چشمه ی آیات حسن!



آیینه ی خورشید، آه تو را تاب ندارد ...



هنوز درخت موسى به « اناالله » ایستاده است، آیا کفشهاى غیبت را از پا در نمى آورى؟



هنوز نفس رحمان در مدینه سرگردان است، آیا برخاک یمن، غبارى از گرد راه نمى افشانى؟



هنوز کور ، لال و کر بسیارند، مسیح ظهور را به مداوا نمى فرستى؟



هنوز گریه اقبال را تا خنده خوشایندى، راه بسیار است، خضر را فرمان



نمى دهى؟



هنوز در میان گردابهاى گمراهى، موجى از بانگ نجابت بلند است،



نوح را برکشتى نمى نشانى؟



اى آخرین اشک از چشمه فیض خدا ! اولین بهانه ی ما براى بودن، تویى.



آخرین یادگار ما براى بازماندگان، انتظار تو است.



ظلمت تردید را آفتاب تویى؛ سرهاى افسرده را، باده ی ناب تویى؛ محرومان زمین را رحمت بى حساب تویى؛ خانه ی امید را باب تویى؛



برآتش هر ناله دلسوخته، آب تویى!



اى اندک و بسیار من! بسى حرف و حدیث هست، و گفتن نمى توانم، ای کاش بیایی



بیا و ببین که اشک انتظار، دامن شب را پر از شکوفه هاى آرزومند نسیم کرده است.



نه تنها رنگ من، که رنگ شب از این همه غمهاى پریشان پریده است



ما انتظار دستهایى را مى کشیم که نسیم ، نوازشگرى را از او آموخت



اى تمام آرزوهاى من ! کاش یکى از آرزوهاى تو ما بودیم...



اى نگاهت چشمه ی آیات حسن!



آیینه ی خورشید، آه تو را تاب ندارد ...



هنوز درخت موسى به « اناالله » ایستاده است، آیا کفشهاى غیبت را از پا در نمى آورى؟



هنوز نفس رحمان در مدینه سرگردان است، آیا برخاک یمن، غبارى از گرد راه نمى افشانى؟



هنوز کور ، لال و کر بسیارند، مسیح ظهور را به مداوا نمى فرستى؟



هنوز گریه اقبال را تا خنده خوشایندى، راه بسیار است، خضر را فرمان



نمى دهى؟



هنوز در میان گردابهاى گمراهى، موجى از بانگ نجابت بلند است،



نوح را برکشتى نمى نشانى؟



اى آخرین اشک از چشمه فیض خدا ! اولین بهانه ی ما براى بودن، تویى.



آخرین یادگار ما براى بازماندگان، انتظار تو است.



ظلمت تردید را آفتاب تویى؛ سرهاى افسرده را، باده ی ناب تویى؛ محرومان زمین را رحمت بى حساب تویى؛ خانه ی امید را باب تویى؛



برآتش هر ناله دلسوخته، آب تویى!



اى اندک و بسیار من! بسى حرف و حدیث هست، و گفتن نمى توانم،



یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:, :: 12:15 ::  نويسنده : فرشید میجانی

مفهوم آخر الزمان

دورة پاياني دنيا و زمان شكل‌گيري ظهور و حكومت مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
«آخرالزمان» تركيبي اضافي و به معناي بخش پاياني زندگي دنيا است. توجه به «آخِرالزمان» در فرهنگ بيشتر دين‌ها و آيين‌هاي بزرگ ـ به‌ويژه در اديان ابراهيمي ـ به ‏چشم مي‏خورد. اين توجه در فرهنگ اسلامي از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است.
واژه آخرالزمان در قرآن به كار نرفته است؛ اما مطالب گوناگوني در بارة آن، از آيات قابل استفاده است. قرآن كريم به طور كلّي، جهانيان را به دو بخش پيشينيان و پسينيان تقسيم كــرده  و بـــراي هـــر يك ويژگي‌هايي بيان نموده است. به نظر مي‌رسد بتوان پسينيان را بخشي از انسان‌هاي آخرالزمان دانست.

دربـــارة آغـــاز شكــل‌گيري و چگونگي انجام جهان، سخن روشني در آيات و روايات به چشم نمي‌خورد؛ امـا آن‌گـــاه کــه سخــن از دوران آخرالزمان به ميان مي‌آيد، همواره به دو پديدة بسيار مهم و بزرگ اشاره مي‌شود:
1. ولادت و برانگيخته شدن پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در جايگاه واپسين فرستادة الهي؛
2. ظهور و قيام موعود نجات‌بخش، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف).
از اين رو شکي نيست اينک ما در دوران «آخِرالزمان» به سر مي‌بريم. اين دوران، داراي دو ويژگي مهمّ و اساسي است:
نخست: آخرين مرحلة زندگي در دنياست.
با سپري شدن اين دوران، زندگي در دنيا به پايان رسيده، مرحله‏اي ديگر در نظام آفرينش آغاز مي‌شود.
دوم: اين دوران، خود به دو بخش با ويژگي‌هاي خاص تقسيم مي‌شود.
يك. دوراني سراسر انحطاط اخلاقي، ستم و بيداد؛
دو. دوراني سرشار از معنويت در پرتو حكومت شايستگان.
بنيان‌هاي كلي باور به اين دوران را همة مذاهب و گــــروه‌هــاي بـزرگ اسلامي پذيرفته‌اند، ولــي در راستاي وابستگي اين دگرگوني‌ها به ظهور و قيام حضرت مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و نيز ويژگي‌هاي شخص آن مصلح جهاني، ديدگاه‌هاي ناهمگوني پديد آمده است.
شيعة دوازده امامي، با بهره‌گيري از آموزه‌هاي پيشوايان معصوم (عليهم السلام) حضرت ‏مهدي (عليه السلام)را موعود امت‏ها و حكومت ايشان را نيکوترين فرجام زندگاني انسان‌ها بر زمين مي‏داند. در اين نگاه، با ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، افزون بر بهره‌مندي مردمان آن دوران، برخي از نيك‌ترين و صالح‌ترين و نيز بدترين و تبه‌كارترين انسان‌ها كه پيشتر از دنيا رفته‌اند، به دنيا باز مي‏گردند، تا شايستگان، از برپايي حکومت عدل و قسط شادمان، و تبهکاران، از آن عدل جهاني آزرده خاطر گردند.  و دنيا، همچنــــان بــر مدار دادگري خواهد گشت، تا زندگي دنيايي ‏پايان ‏يابد.
پيشوايان معصوم (عليهم السلام)، با الهام از وحي الهي و سرچشمه‌هاي آن، پيوند مهدويّت و آخِرالزمان را به روشني بيان کرده‌اند:
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «دنيا به انجام نمي‏رسد؛ مگر اين‌كه امت مرا مردي رهبري كند كه از اهل‌بيت من است و به او مهدي گفته مي‏شود.» 
اميرمؤمنان علي (عليه السلام) نيز بر منبر مسجد كوفه فرمود: «اگر از دنيا بيش از يك روز باقي نماند، خداوند سبحان آن روز را چنان طولاني خواهد كرد، تا اين كه مردي از خاندانم برانگيخته شود.» 



یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:, :: 12:9 ::  نويسنده : فرشید میجانی

شرايط و علائم ظهور

در بخش‌هاي پيشين اين سلسله نوشتار، توضيح داده شد كه ظهور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه را - علي‌رغم

برخورداري از تأييدات الهي- نمي‌توان معجزه‌آسا و ما فوق طبيعي خواند؛ از اين رو، اين نهضت بزرگ، هم‌چون ساير نهضت‌هاي گذشتة تاريخ، نيازمند زمينه‌ها و بستر‌هاي خاص خود است.
با تأمل در نهضت‌هاي موفق و ماندگار تاريخ، مي‌توان دريافت كه كام‌يابي و ماندگاري چنين جنبش‌هايي، مرهون وجود چهار عنصر مهم بوده است:

 

 

1. عنصر رهبري؛ به عنوان رأس هرم نهضت كه مديريت جريان نهضت را بر عهده دارد؛
2. عنصر برنامه؛ كه آرمان‌ها و اهداف نهضت و نيز سياست‌هايي كه موجب دست‌يابي به آن‌ها مي‌شود، در آن گنجانده شده است و بر اساس آن، در مقاطع مختلف، تصميم‌هاي مناسب اتخاذ مي‌گردد.
3. عنصر اقبال عمومي كه تأمين كنندة مقبوليت نهضت است و بدون آن، وجود رهبري، نيرو و برنامه، حتي در عالي‌ترين شكل ممكن، مؤثر نخواهد بود.
حال بايد ديد نسبت عناصر چهارگانة ياد شده، با نهضت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه چيست؟
1. در نهضت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه عنصر رهبري و مديريت، به كامل‌ترين وجه ممكن فراهم است؛ چرا كه اين جنبش، توسط شخصيتي مديريت مي‌شود كه از نظر اخلاقي، علمي و توانمندي‌هاي مديريتي هم‌طرازي ندارد.
جامعة بشريت از ره‌گذر درك فرازها و فرودهاي بسيار در طول تاريخ و نيز دست و پنجه نرم كردن با سختي‌ها و مصائب، بالأخره خواهد آموخت كه براي داشتن جامعه‌اي سالم و مطلوب، نمي‌توان به يك قانون كامل اكتفا كرد ـ كه البته، انسان جداي از وحي، حتي از وضع چنين قانوني نيز عاجز است ـ بلكه بايد فهمي معصومانه از قانون داشت و معصومانه، برنامه‌ريزي كرد و معصومانه، آن را به اجرا در آورد و امام مهدي عجل الله تعالي فرجه، تنها شخصيتي است كه در او مي‌توان عنصر عصمت را سراغ گفت.
او رادمردي است كه از دو عنصر «آگاهي» و «آزادي» به بهترين وجه ممكن، برخوردار است. آگاهي از تمام حقايق هستي و راه‌ها و چاه‌هايش، و آزادي از تمام قيد‌ و بندها و خودخواهي‌ها و هواها؛ و عصمت، چيزي نيست جز تلاقي آگاهي و آزادي. او از تمام حقايق هستي آگاه است و از اين رو در تعيين مسير حق و نشان دادن شاه‌راه‌هاي سعادت، به خطا نمي‌رود و از امكانات، به نفع خود و وابستگان خود بهره نمي‌گيرد. امام رضا عليه السلام ، اين حقيقت را چه زيبا ترسيم كرده‌اند:
«... يكون اعلم الناس و احكم الناس و اتقي الناس و احلم الناس و اسخي الناس و اعبد الناس ...»[1]
2. دومين عنصري كه در نهضت جهاني امام مهدي عجل الله تعالي فرجه فراهم خواهد بود، عنصر برنامه است. برنامة امام مهدي عجل الله تعالي فرجه، در حقيقت، برگرفته از قرآن و سنت پيامبر اكرم صل الله عليه و آله مي‌باشد. ايشان خواهد كوشيد تا قرآن را - كه آخرين نسخة پيچيده شدة الهي، براي درمان دردهاي بشريت و سعادت اوست- محور تمام فعاليت‌هاي خود قرار دهد و آموزه‌هاي آن را چه در امر نهضت و چه در امر حكومت، نصب العين خود قرار دهد. هم‌چنين، در كنار قرآن، از سنت پيامبر اكرم صل الله عليه و آله نيز به عنوان عالي‌ترين تفسير معصومانة از قرآن، بهره خواهد گرفت و در امر تربيت، هدايت، مديريت و ساير شئون، از آن پيروي خواهد كرد.
امام علي  عليه السلام در اين باره چنين فرموده‌اند: «يعطف الهوي علي الهدي اذ اعطفوا الهدي و يعطف الرأي علي القرآن اذا اعطفوا القرآن علي الرأي ... فيريكم كيف عدل السيرة و يحيي ميت الكتاب و السنة»؛[2]
«هنگامي كه هدايت‌ها را تابع هواها كنند، او خواسته‌ها را تابع هدايت مي‌كند و هنگامي كه قرآن را تابع نظريه‌ها ‌كنند، او نظريه‌ها و انديشه‌ها را تابع قرآن مي‌سازد... پس به شما سيرت عادلانه را نشان خواهد داد و كتاب و سنت پيامبر صل الله عليه و آله را احيا خواهد نمود».
هم‌چنين، آن حضرت در جايي ديگر فرموده‌اند: «لايترك بدعة الما ازالها ولا سنة الما اقامها»؛ [3]
«بدعتي نمي‌ماند، مگر اين‌كه آن را نابود مي‌كند؛ و سنتي نمي‌ماند، مگر اين‌كه آن را احيا مي‌نمايد».
امام باقر  عليه السلام نيز در اين رابطه مي‌فرمايند: «فيدعو الناس الي كتاب الله و سنته نبيه صل الله عليه و آله»؛[4]
«پس مردم را به سوي کتاب خدا و سنت پيامبرش عجل الله تعالي فرجه دعوت مي‌نمايد».
بنابراين، امام مهدي عجل الله تعالي فرجه پيرو سنت پيامبر گرامي اسلام عجل الله تعالي فرجه خواهد بود و از سيره و روش آن حضرت، تخطي نخواهد كرد؛ چراکه سعادتمندي بشر، در گرو احياء آن‌هاست. ايشان، دنيايي سرشار از خوبي‌ها و زيبايي‌ها را از مسير احياء همين سنت‌هاي فراموش شده و ارزش‌هاي بر زمين مانده، بنا خواهد نهاد و روزگار تاريک جهل و ظلمت را بر خواهد چيد.
به اميد آن روز.



پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : فرشید میجانی

چرا غروب جمعه دلگیر است؟

ظهور

در دعای ندبه وقتی جریان دعا به حضرت صاحب الزمان  (ارواحنافداه) می‌رسد، چنین عبارتی آمده است: «یَاابْنَ مَنْ دَنَی فَتَدَلیَّ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی دُنّوا وَاْقتِرابا مِنَ اْلعَلِیِّ اْلاَعْلَی»،1

یعنی می‌خواهیم از جدایی امام عصر (سلام الله علیه) ناله کنیم و آرزوی وصال داشته باشیم، این آخرین سخن انسان است، گویا کامل ترین مقامی است که در مورد بنده وجود دارد.

در قرآن شریف نیز در باره معراج پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) آمده است: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلََّی فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی»2 سپس نزدیک و نزدیک‌تر شد تا جایی که به اندازه‌ی دو کمان یا نزدیک‌تر شد.

این درخواست، مرتبه‌ی بسیار بلندی است و به همه کس داده نمی‌شود، حتی انبیای اولواالعزم اما می‌توان به آن نزدیک شد.

حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید:

خداوندا این نورانیت و بصیرت قلوب که اولیاء از تو خواستند و خواهش نمودند که به نورانیت آن، واصل به تو شوند، چه بصیرتی است؟ بارالها، این حجب نور که در لسان ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) ما متداول است، چیست؟ این معدن عظمت و جلال و عزّ قدس و کمال چه چیزی است که غایت مقصد آن بزرگواران است، و ما تا آخر از فهم علمی آن هم محرومیم، تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن؟ خداوندا، ما که بندگان سیه روی سیه روزگاریم، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چیز دیگر اطلاع نداریم و در فکر اطلاع هم نیستیم، تو خود نظر لطفی به ما کن و ما را از این خواب بیدار و از این مستی هوشیار فرما.3

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

ما هنوز به این نور نرسیده ایم، امّا ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) بدان رسیده اند، با این حال، همین نور را نیز حجاب می‌دانند. در ادامه حضرت امام (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید: «در هر صورت برای اهلش همین یک حدیث کفایت می‌کند تمام عمر خود را صرف کنند برای تحصیل محبت الهی و اقبال وجه الله».

امام زمان (عج)

اگر انسان ارتباط خود را با خدا قوی کند، خواهد دید که محجوب و محروم نمی‌شود. برخی از نکات، بسیار عجیب است.

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

پس بیاییم ارتباط خود را قوی‌تر کنیم و رفاقت داشته باشیم؛ آن هم با کسی که بیش از همه به او محتاجیم و گردن ما حق دارد. امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از تمام انبیا و اوصیاءشان به جز پیامبر خاتم (صلوات الله علیه و آله) و وصّی ایشان برترند. ایشان بهترین ارتباط را با خداوند دارند. این لطفی از الطاف الهی است که ما از امت این پیامبر و این امام هستیم.

در روایات آمده است که انبیای گذشته اگر در جایی گرفتار می‌شدند به ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) متوسل می‌شدند، ولی ما با این که جزو امت ایشان هستیم، این قدر عقب افتاده ایم. به راستی چرا باب الله را رها کرده‌ایم؟ 



سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : فرشید میجانی

امام زمان (عج) 

« شعری در مورد امام زمان (عج) »

گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام          بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه ام

گـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن          بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه ام

از در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران          با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه ام

پـــــرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق تـــــوام           آن رخ زیـــــبـا ندیــــــده، والــــه و دیــــوانه ام

پادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو           منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام

در مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی           باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه ام

همچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن            لیــک با الــــطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه ام

چون که لطف توست تنها ضامن رســوایی ام           ور نـــه آن گــردم که افشـــان در دل ویرانه ام

انتـــظارت بیش از حــد شد، تحمل تا به کی؟           آفتـــابـا! بـــــهر دیـــــدار رخـــــت پروانـــــه ام

 

والــــــه و شــــیدا و مـستم لیک، محتاج توام

یک نــــظر بر من نــــــمـا، ای عارف فرزانه ام!

السلام علیک یا صاحب الزمان



یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : فرشید میجانی

بنام او که خالق یاس ونرگس است

یا رب المهدی بحق المهدی اشف صدر المهدی بظهور الحجت

ای روح دعا سلام مهدی

1170 بهار وخزان گذشت ونیامدی.سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست قاب گردیده وگرد وغبار هجران برآن سایه افکنده.

عمری است که برای آمدنت بی قرارم. یابن الزهرا،ببین از فراقت سخت بارانیم. ببین ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده وبه هق هق افتاده اند.

آقا جان!حیف نیست ماه شب چهادره پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد.

بیا وقرار دل بیقرارم شو. بیا وصداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن. بیا تا سر به دامانت بگذارم وعقده های چندین ساله ام را باز کنم. تو که معنای سبز لحظه هایی بیا تو که ترنم الطاف حق تعالی بیا.

بیا که از هجرت چون اسپندی بر آتشم. یوسف فاطمه!کی طنین دلنواز انا بقیه الله . تو از کعبه مقصود جانها را معطر می نماید. کی کعبه به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت طواف عشق می گزارد وجان در سعی وصفای نگاه تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد. برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم ودر مراسم اعتکاف شبهای فراق برای گرفتن حاجتمان دست به دعا برداشته ایم. آقا جان برای آن لحظه که سبز پوش با پرچم یالثارات الحسین در انتهای افق غباری بپا می شود وتو با ذوالفقار حیدر وسوار بر اسب سفید قصه ها می آیی لحظه ها را بدست باد می سپارم0

بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست آوردنش تمام کلافهای عمرم را به بازار معشوق فروشان برده ام وخودم را در جرگه خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام.

نازنینم!تو زیبا ترین دلیل برای شبهای قدر وشب زنده داریهای منی تو ضیاعین ودلیل امن یجیب منی .

آقا جان! می خواهم برایت قصه بگویم . قصه سیب وگندم ومردی که سالهاست در میان مردم چشمم ایستاده،قصه خوشه خوشه انتظار وچشمانی که درو میکنند،قصه باران وسطرهایی که دلواپس پونه هاست،قصه اسب وخیال آمدن تو در باران،قصه هایی که مشق هر شب من است.

کاش می شد واژه ها را شست وانتظارراتفسیر کرد ولی افسوس.

میدانی مرز انتظار کجاست!؟آنجا که قطره اشک منتظری سدی از دلواپسی ساخته وقطره قطره انتظار را ذخیره می کند،آنجا که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که می فرماید اگر شیعیان ما مرا به اندازه قطره ای آب بخواهند هر لحظه ظهور من نزدیکتر می شد.

حس می کنم نزدیکی آنقدر نزدیک که با آمدن یک نسیم تو را احساس کرد وبویید.

خوب می دانم که آخر دل سنگ وطلسم نحس قصه را می شکنی وآنگاه زمان وصل وجان نثاری می رسد.

پس بیا از پس کوچه های انتظار ،بیا که شعرهایم بی قافیه مانده اند،بیا که با آمدنت گم میشود در تبسم تو بغض چندین ساله ام،بیا که غزلهایم مضمون ندارند ومثنوی عشق نا تمام است.

محبوبم!هر روز که میگذردبیشتر از قبل دلم برایت تنگ می شود. عشق تو سراسر وجودم را فرا گرفته و اگر دلم را بشکافی بر لوح آن نام تو هگ گردیده وکنون ای بهار عشق!می ترسم از خزان عمرترسم از ندیدن است بگو که تا خزان من آیا فرصت بهار دیدن است؟

یابن الزهرا!"لیت شعری أین استقرت بک النوی". کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت.

بنفسی أنت!

به جانم سوگند که تا طلوع صبح صادق به انتظارت خواهم ماند ولحظه ها را با تمام سنگینی به دوش می کشم وسکوت ثانیه ها را به ازای فریاد زمان تحمل می کنم فقط برای رسیدن به لحظه با شکوه وصا لت.

آقا جان!

دروادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد0 کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند؟خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟

کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟

بیا که بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند.

یاس سفیدم!بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی" تأویل گردد. بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم.بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن،بیا.

دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد0 بیا که هجر توآیه"ان عذابی لشدید" را تفسیر می نماید. آقا جان!بحق کوچه وچادر خاکی بیا،بیا که سید علی ماتنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را بااو در میان بگذارد. بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند.

ای پیدا ترین پنهان من!

تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم وبا جام وصال تو افطار می نمایم. نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمها یت نمایم. پس بیا که نذر خود را ادا کنم.

ای آفتاب عمر!

تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم وبر لوح دلم می کوبم. فریاد را حبس می کنم وبه سکوت اجازه حضور می دهم. در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم وسر به دوش هجران می نهم وبرای آمدنت دعا می کنم. به امید آنروز هزار وصد وهفتادمین شمع را روشن می کنیم ومنتظرت می مانیم.

به خدای کعبه می سپارمت وسبد سبد نرگس ویاس چشم براهی میکنم.

کاش می شد که خدا

اجازه ظهورت می داد

کاش می شد

که در این دیار غربت

ومیان موج غمها

به سکوت سرد وسنگین

رخصت خاتمه می داد

کاش می شد

جمعه ما

شاهد ابروی زیبای تو می شد

دیده نا قابل ما

فرش کیسوی تو می شد

کاش می شد

انتظار منتظر بپایان رسد

وهوا میزبان یاسها و

نسترنها

خاک پای مهدی زهرا شود

کاش می شد

تو هم از انتظار خسته شوی و

برای فرج دعا کنی

كاش ميشد


    قربانت یاس سفید



سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, :: 17:49 ::  نويسنده : فرشید میجانی

       گزیده ای از زندگینامه سردار شهید نور علی شوشتری

 سردار سرتیپ پاسدار نور علی شوشتری در سال 1327 در روستای سر ولایت

 

 شهرستان نیشابور به دنیا آمد.



 

وی که از فرماندهان پر افتخار و یارگاران نامدار دفاع مقدس محسوب می شود در دوران

قبل از انقلاب با ارادت ویژه ای که نسبت به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

 داشت و به طور مرتب در جلسات ایشان شرکت می نمود و بدین طریق با فضای مبارزه

ارتباط داشت. در دوران بعد از انقلاب و مخصوصاً در زمان دفاع مقدس نیز در عملیات های

مختلف - خصوصاً در جبهه جنوب - حضور فعال داشت.


سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باکری و شهید برونسی

 را در کارنامه زرین خود دارد در اکثر عملیات ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی

 محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت که هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی

 از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود و بدین ترتیب افتخار جانبازی را چون برگ

 زرین دیگری برای کتاب زندگی سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد.

با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین

را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا

جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن

مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: "در این دنیا

 که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد."

فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی

 از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. وی از اول فروردین 88 نیز

با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر

 و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات

 خود بیفزاید.


سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام

 رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود:

آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 

 

 

 


 

سردارشهیدنورعلی شوشتری

 

 

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

روحش شاد

 

**

 

سردارشهیدنورعلی شوشتری

 

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

سردار شهيد نور علي شوشتري

 

سردار شهید محمد زاده

 

فرمانده سپاه سيستان و بلوچستان

 

سردار شهيد محمد زاده فرمانده سپاه سيستان و بلوچستان

سردار شهيد محمد زاده فرمانده سپاه سيستان و بلوچستان

سردار شهيد محمد زاده فرمانده سپاه سيستان و بلوچستان

 

روحشان شاد

 



شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, :: 22:1 ::  نويسنده : فرشید میجانی

خدا کند که بیائی

شاید این جمعه بیاید....شاید

شاید این جمعه بیاید ... شــــــــــــاید ...


خبر آمد خبری در راه است/سرخوش آن دل که از آن آگاه است/شاید این جمعه

بیاید...شاید/پرده از چهره گشاید...شاید/دست افشان...پای کوبان می روم/بر در سلطان

خوبان می روم/می روم بار دگر مستم کند/بی سر و بی پا و بی دستم کند/می روم کز

خویشتن بیرون شوم/در پی لیلا رخی مجنون شوم/هر که نشناسد امام خویش را/بر که

بسپارد زمان خویش را/با همه لحظه خوش آواییم/در به در کوچه ی تنهاییم/

ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر/نغمه ی تو از همه پر شور تر/کاش که این فاصله را کم

کنی/محنت این قافله را کم

 کنی/کاش که همسایه ی ما می شدی/مایه ی آسایه ی ما می شدی/هر که به دیدار تو

نایل شود/یک شبه حلال

مسائل شود/دوش مرا حال خوشی دست داد/سینه ی ما را عطشی دست داد/نام تو

بردم لبم آتش گرفت/شعله به

دامان سیاوش گرفت/

نام تو آرامه ی جان من است/نامه ی تو خط امان من است/ای نگهت خاست گه آفتاب/در

 من ظلمت زده یک شب

بتاب/ پرده برانداز ز چشم ترم/تا بتوانم به رخت بنگرم/ای نفست یار و مدد کار ما/کی و کج

ا وعده ی دیدار ما/

دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد/به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد/به مکه آمدم ای

 عشق تا تو را

بینم/تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم/کدام گوشه ی مشعر/کدام گوشه ی منا/به

شوق وصل تو در انتظار

بنشینم/ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش/تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد/ببوسم خاک پاک جمکران

را/ تجلی خانه ی پیغمبران را/خبر آمد خبری در راه است/سر خوش آن دل که ار آن آگاه

است/شاید این جمعه

بیاید...شاید/پرده از چهره گشاید.../شاید



شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, :: 21:57 ::  نويسنده : فرشید میجانی


آقا سلام گرچه بلند است جایتان

 

می خواهم از زمین بنویسم برایتان

 

یک نامه حاوی همه حرفهای راست

 

 یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست

 

یک نامه از بلندی انسان که پست شد

 

 یک نامه از کسی که دچار شکست شد

 


این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است

 

 یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است

 


بعد از شما غبار به آیینه ها نشست

 

 شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست

 


پرپر شدند در دل طوفانی از بدی

 

 گلهای رو سپید همیشه محمدی

 

آمد به شهر فاجعه، اسلام راحتی

 

 انسان منهدم شده، قرآن زینتی

 


بیمارهای عشق خدا« بهتر»ی شدن

 

د

 

 جلباب هایمان کم کم روسری شدند

 

خورشید مرد و شام تباهی دراز شد

 

 بر روی دشمنان در این قلعه باز شد

 

در کسوت قدیمی آزادی زنان

 

دنیای ما اگرچه گرفتار آمدست

 

اما هنوز تشنه نام محمد است  

در انتهای نامه خیسم سلام بر


نام بزرگوار و نجیب پیامبر

به امید ظهور یار



شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, :: 21:50 ::  نويسنده : فرشید میجانی


آیا حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌فرجه در دوران غیبت کبری همسر وفرزنداني دارند؟



بسم الله الرحمن الرحيم




 

 

 

آیا حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌فرجه در دوران غیبت کبری همسر و فرزند دارند؟

 

همسر و فرزند

در مورد اینکه آیا حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌فرجه در دوران غیبت کبری همسر و فرزندانی دارد یا نه؛ دلیل قطعی بر وجود یا عدم آن در دست نیست. لیکن به استناد سه گروه شواهد و قرائن؛ داشتن همسر و فرزند برای آن حضرت قابل اثبات است:

1- احکام فراگیر؛

2- روایات؛

3- دعاها.

احکام عامّ و فراگیر شریعت اسلام ایجاب می‌کند که حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌‌فرجه نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم علیهم‌السلام از سنّت جدّ بزرگوار خویش حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌‌‌و‌اله پیروی نموده و تشکیل خانواده دهند.

یکتائی و بی‌همتائی ویژه ذات اقدس خداوند متعال است و بس، و همه موجودات عالم آفرینش، از ریز و درشت و از ذرّه تا کهک‌شان، زوج و جفت، نر و ماده، و مثبت و منفی آفریده شده‌اند.


سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ
؛ منزه است آنکه آفریده جفت‌ها را، همه آنها را، از آنچه می‌رویاند زمین و از خود ایشان و از آنچه نمی‌دانند. 22انسان هم در آفرینش، بصورت زوج و جفت، و با همتا و همانند آفریده شده، و راحتی و آسایش او از رهگذر ازدواج متناسب تأمین می‌گردد:




(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ )
؛ از نشانه‌های خداوند آن است که برای شما از خودتان جفت‌هائی آفریده تا بیارمید با آنان، و نهاده در میان شما دوستی و مهربانی را. همانا در این نشانه‌هائی است برای کسانی‌که می‌اندیشند. 23این سنّت ازدواج با کشش و کوشش و ناز و نیاز در همه موجودات جریان دارد:




(فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا)؛
آیا جز شیوه پیشینیان را منتظرند که هرگز نیابی شیوه خدا را دگرگونی و هرگز نیابی شیوه خدا را بازگشتی. 24

همچنین روایات فراوانی در رابطه با ازدواج و فرزنددار شدن از معصومان علیهم‌السلام






وارده شده است.

عَن اَبِی‌جَعفَر عَن رَسولِ ‌الله صَلی‌اللهُ ‌عَلیهِ‌ وَ الهِ قَالَ:

مَا بَنی بِناء فِی ‌الاِسلامِ اَحَبَّ اِلی‌اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ التََّزوِیج؛ بنائی محبوب‌تر از ازدواج در نزد خدا بینان‌گذاری نشده است. 25

عَن اَبِی عَبدِاللهِ عَلیهِ ‌السَلام قَالَ رَسولُ ‌الله صَلَی‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ‌ اله:

مَن تَزَوّجَ اَحرَزَ نِصفَ دِینِهِ فَلیَتّقِ ‌اللهَ فِی النِصفِ الاخَرِ؛ هر کس ازدواج کند نصف دین خود را بیمه کرده، و باید با خویشتن‌داری نصف دیگر را نگه دارد. 26

عَن اَبِی عَبدِ الله عَلیهِ ‌السَلام قَالَ اَمیرُالمُؤمِنِین عَلَیهِ ‌السَلام:

تَزَوّجُوا فَاِنَّ رَسولَ ‌اللهِ صَلَی‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ‌ الهِ قَالَ مَن اَحَبَّ اَنْ یَتبِّعَ سُنّتِی فَاِنَّ مِن سُنتّی التَزویجَ؛ ازدواج کنید زیرا پیامبر فرمود: هر که دوست دارد از روش من پیروی کند؛ باید بداند ازدواج روش من است. 27

عَن اَبِی ‌عَبدِ الله عَلَیهِ ‌السَلام قَال النَبِی صَلَی ‌الله‌ُ عَلَیهِ وَ آلِه:

رَکعَتان یُصَلَّی‌هَا مُتَزَوِّجٌ اَفضَلُ مِن رَجُلٍ عَزَبٍ یَقومُ لَیلَهُ وَ یَصُومُ نَهارَهُ؛ دو رکعت نماز کسی که ازدواج کرده برتر است از روزه‌داری و شب زنده‌داری کسی که ازدواج نکرده است. 28

عَن اَبِی‌عَبدِ الله عَلَیهِ ‌السَلام قَالَ رَسول‌ُ اللهِ صَلَی ‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ الِه:

رَذّالُ مَوتَاکُم العُزّابُ، پست‌ترین مردگان شما عزب‌ها هستند.‌ 29

عَن مُحمَّدِ بنِ مُسلِم اَنّ اَبَا عَبدِ اللهِ عَلَیهِ ‌السَلام قَالَ اَنَّ رَسُولَ ‌اللهِ صَلَی‌ اللهُ ‌عَلَیهِ وََ الِه قاَلَ:

تَزَوَّجُوا فَاِنّی مُکاثِرٌ بِکُمُ الاُمَمَ غَداً یَومَ القِیَامَةِ حَتَّی اَنّ السِقْطَ لَیَجِئی محبنطاء عَلی بَابِ الجَنَّةِ فَیُقالُ لَهُ اُدخُل فَیَقُولُ لا حَتَّی یَدخُلَ اَبَوایَ الجنَّةَ قَبلِی، ازدواج کنید که من در فردای رستاخیر زیادی آمار شما را در میان امتّ‌ها خواستارم حتی آن جنین نارس سقط شده خشمگین می‌آید و بر در بهشت می‌ایستد. به او گفته می‌شود: وارد شو. پاسخ می‌‌‌دهد: وارد نمی‌شوم تا پدر و مادرم جلوتر از من وارد شوند. 30

میرزای نوری می‌نویسد:

چگونه ترک خواهند فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص در فعل و انجام آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن وارد شده است. سزاوارترین امّت در اخذ سنّت پیامبر صلی ‌الله ‌علیه واله امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب (امام زمان) نشمرده است. 31

مرحوم نهاوندی می‌گوید:

بالجمله بعد از اعتقاد به زندگی و غبیت آن بزرگوار و استحباب تَناکُح و تناسل و منع ار رهبانیت و عُزوبَت؛ لابد آن حضرت را عیال و اولاد می‌باشد، و کثرت آن به سبب طول عمر چنانکه عادت اقتضاء می‌کند، باعث اختیار بلدی خاصّ است که خالی از غیر خواصّ باشد، تا ذکر آن حضرت چنانکه مقتضای حکمت غیبت است مستور بماند، و اولاد او هم به آسودگی خاطر زندگی کنند. پس گول این شبهات، مخور و انکار وجود بلاد آن بزرگوار را افسانه شمار. 32

اما با بررسی روایات در می‌یابیم که در مورد همسر یا همسران حضرت تنها یک روایت وجود دارد که مرحوم کفعمی آن‌را در مصباح نقل کرده است. براساس این روایت همسر آن حضرت از نسل عبدالعزّی فرزند عبدالمطلب می‌باشد. 33

لیکن درباره اولاد آن حضرت روایات بسیاری آمده که از آن استفاده می‌شود حضرت در دوران غیبت فرزندانی دارد به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1- سیّدبن طاووس در جمال‌الاسبوع می‌گوید:

روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصرعجل‌الله تعالی‌فرجه را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانه دریا حاکم و والی هستند، و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّه صفات ابرار و اخیار هستند. 34

2- امام صادق‌علیه‌السلام می‌فرماید:

برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها به قدری طولانی می‌شود که برخی از مردم می‌گویند او وفات کرده است. برخی می‌گویند کشته شده است! و عده‌ای می‌گویند آمده و رفته است! و جز تعداد اندکی از شیعیان بر باور خود استوار نمی‌مانند، و کسی از اقامت‌گاه او مطلّع نمی‌شود، حتی فرزندانش نیز جایگاه او را نمی‌دانند، به جز کسی که متصّدی امور اوست. 35

3- محمدبن مشهدی در مزار از امام صادق‌ علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمود:

گویا می‌بینم نزول قائم‌عجل‌الله تعالی‌فرجه را در مسجد سهله با اهل و عیالش. 36

4- رسول‌اکرم‌ صلی‌الله‌علیه واله در آخرین شب زندگی خود، قلم و دولت خواست و وصایای فراوانی را املاء کرد و امیرمؤمنان نوشت. آنگاه وصیت‌هائی هم در رابطه با فرزندان حضرت مهدی علیه‌السلام بیان فرمود، و دستور داد که آن‌را مامان معصوم دست به دست به‌ حضرت مهدی‌علیه‌السلام برسانند، و او به هنگام وفات به پسرش تحویل دهد. 37

5- مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب الایقاظ من الهجعة بابی را به بحث از دولت فرزندان امام‌زمان‌عجل‌الله تعالی‌فرجه اختصاص داده است. 38

6- مرحوم علامه مجلسی نیز بابی را به بحث و گفتگو از جانشینان و فرزندان حضرت ولی‌عصرعجل‌الله‌ تعالی‌فرجه اختصاص داده است. 39

7 و 8- داستان انباری و علی‌بن فاضل مازندرانی که به آنها اشاره شد.

آنچه مسلّم است اینکه از فرزندان حضرت‌مهدی ‌علیه‌السلام هیچ کدام امام نخواهد بود، و گرنه تعداد امامان معصوم بیش از دوازده تن می‌شود که بر خلاف ضرورت مذهب است. مرحوم شیخ طوسی در این خصوص می‌گوید:

هرکس بگوید که حضرت ولی‌عصرعجل‌الله تعالی‌فرجه فرزند امام دارد که تعداد امامان به سیزده برسد؛ سخن باطل گفته است.‌ 40

شاید فرزندان آن حضرت بطور ناشناس در میان مردم زندگی کنند، و به برکت روش و رفتار آنان، گروهی به آئین اسلام و راه راست تشیع گرایش یابند. چنانکه مرحوم آیة‌الله مرعشی نجفی بر آن معتقد بود.

دعاهای بسیاری از ناحیه مقدّسه صادر شده یا از دیگر معصومان ‌علهیم‌السلام وارد شده که در زمان غیبت در اماکن مقدسه یا ایّام متبرکّه خوانده می‌شود، و در آن از فرزندان و اهل بیت حضرت ولی ‌عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه سخن به میان آمده است، در حق آنان دعا شده و یا به ایشان سلام و درود تقدیم گشته است که به دلیل مأثور بودن، بر اثبات مطلب دلالت می‌کند.

در این دعاها تعبیرهای صریحی چون ولد، ذریّه، اهل بیت و آل‌البیت به کار رفته که وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت اثبات می‌کند. در این زمینه دعاهای بسیاری هست که بخشی از آنها را یادآور می‌شویم.

1- در ضمن صلواتی که از ناحیه مقدسه صادر شده، چنین می‌خوانیم:

وَ عَلَی وَلِیّکَ وَ وُلاةِ عَهدِهِ وَ الاَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ وَ مَدّ فِی اَعمَارَهِم وَ زِد فِی آجالِهِم وَ بَلِّغْهُم اَقصَی آمالِهِم دِیناً و َدُنیاً وَ آخِرَةً اِنَّک عَلَی کُلّ شَیئٍی قَدِیر؛ درود فرست بر ولی امرت و اولیاء عهدش و پیشوایان از فرزندان او، بر عمر و اجل‌شان بیفزای و آنها را به عالی‌ترین آرزوهای دینی، دنیوی و اخروی‌شان برسان، که تو حقاً به هر چیز توانائی. 41

2- در ضمن دعائی که به هنگام وداع سرداب مقدس وارد شده، چنین می‌خوانیم؛

صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وََ وُلاةِ عَهدِکَ وَ الاَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ؛ درود بر ولیّ امرت و اولیاء عهدت و پیشوایان از فرزندانش. 42

3- در زیارت مخصوصه حضرت ولی‌عصر‌عجل‌الله تعالی‌فرجه در روزهای جمعه چنین آمده است:

السَلامُ عَلَی وُلاةِ عَهدِهِ وَ عََلَی الاَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ؛ درود بر اولیاء عهدش و پیشوایان از فرزندانش. 43.

4- امام رضا علیه‌السلام در قسمتی از دعائی که تعلیم فرموده تا در زمان غیبت خوانده شود، چنین می‌فرماید:

اللّهُمَّ اَعطِهِ فِی نَفسِهِ وَ اَهلِهِ وَ وُلدِهِ وَ ذُرّیَّتِهِ وَ اُمّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعیَّتِهِ مَا تَقرُّ بِهِ عَینُهُ؛ بارالها به او درباره خودش، اهلش، فرزندانش، امتش وهمه رعیّتش موجبات روشنی دیده عطا فرما. 44

5- در فرازی از زیارت مخصوص آن حضرت در هر روز جمعه چنین می‌خوانیم:

یا مولای یا صاحب‌الزمان صلوات‌الله علیک و علی‌آل بیتک ... صلوات‌الله علیک و علی اهل بیتک الطاهرین؛ یعنی ای سرور من، ای صاحب‌الزمان، درود خدا بر تو و اهل‌بیت تو باد ... صلوات خدا بر تو و آل‌بیت تو باد. 45

6- سیدبن طاووس دعائی طولانی از ناحیه مقدسه نقل کرده و آن را از تعقیبات نماز عصر جمعه شمرده، می‌فرماید:

اگر به هیچ‌کدام از اعمال عصر جمعه موفق نشدی؛ این دعا را ترک نکن که از ناحیه مقدسه به آن امر شده است. در فرازی از این دعا چنین می‌خوانیم: حَتی نَظَرَ اِلی وَلِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِ‌‌ وَ آلِهِ ظاهِرَ المَقالَةِ وَاضِحَ الدِلالَةِ هَادِیاً مِن الضَلالَةِ شافِیاً مِنَ الجَهالَةِ؛ تا نگاه کنیم بر ولیّ تو که صلوات تو بر او و فرزندان او باد، با گفتاری روشن، برهانی آشکار، راهگشا از گمراهی و نجات‌دهنده از نادانی. 46

7- در بخشی از صلوات بسیاری مفصّلی که در صبح جمعه وارد شده است چنین آمده:

وَ تَجعَلَهُ وَ ذُریّتَهُ فِیها الاَئِمَّةَ الوَارِثین؛ او و ذریّه‌اش را پیشوایان و وارثان زمین قراردهی. 47

8- همین مضمون در دعای شب بیست وسوم ماه رمضان نیز وارده شده که آن‌را سید طاووس با سند خود در کتاب عمل شهر رمضان آورده است. 48

در خاتمه، باید اعتراف نمود که وجود مقدس حضرت بقیة‌الله‌ الاعظم ‌عجل ‌الله تعالی‌فرجه پر از راز و رمز، و از استثناهای آفرینش است که به‌ خواست خدای توانا مانند جریانات حضرت نوح و حضرت ابراهیم، و حضرت‌موسی و حضرت عیسی- سلام‌الله علیهم- مافوق فهم و تحلیل معمول است. ولی فرزندان حضرتش شاید زندگی و مرگ طبیعی داشته باشند، زیرا دلیلی بر دیرزیستی آنان نداریم. چنانکه داستان علی‌بن فاضل و تشرّف او به حضور پنجمین نواده حضرت‌عجل‌الله تعالی‌فرجه بنام سیّد شمس الدّین- در اواخر قرن هفتم هجری- و نیز نام های دیگری که در داستان انباری آمده است؛ گویای این مطلب است.

خداوند توفیق معرفت آن حضرت و انتظار ظهورش را نصیب همه بندگانش بگرداند. بِمَنِّهِ وَ کَرَمِهِ.



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عصر ظهور و آدرس farshid72.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

Alternative content